علامه اقبال لاهوری

علامه اقبال لاهوری

چرا اقبال لاهوری از جوانان عجم گفت و از آتش بدخشان اما در قالب اسلام و امروز ارد بزرگ می گوید در قالب عشق به میهن و آزدیخواهی؟
علامه اقبال لاهوری

علامه اقبال لاهوری

چرا اقبال لاهوری از جوانان عجم گفت و از آتش بدخشان اما در قالب اسلام و امروز ارد بزرگ می گوید در قالب عشق به میهن و آزدیخواهی؟

گاهی به زندگی و طرح فکری - دینی اقبال لاهوری


خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه : اقبال لاهوری شخصیتی چند بعدی دارد. او هم شاعر و فیلسوف است و هم متفکر و احیاگر دینی. در این مقال سعی می شود به پاره ای از جنبه های اندیشه و شخصیت اقبال تمرکز شود.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از محیط، محمد اقبال لاهوری اندیشمند مسلمان و پدر معنوی پاکستان معاصر و کشورهای اسلامی به شمار می رود. وی تمام زندگی اش را صرف تحصیل علم و فراگیری فلسفه بویژه فلسفه اسلامی و غربی کرد. ذوق و استعداد شعری اقبال زمینه ای فراهم آورد تا وی تمام دردها و رنجهای امت مسلمان را در قالب اشعاری روان و جاری گنجانده و برای اهل علم و اهل ادب ارمغانی در خور به جا نهد.

 زندگی و حیات اقبال لاهوری

محمد اقبال 22 فوریه سال 1873 در شهر سیالکوت در منطقه پنجاب پاکستان از خانواده ای برهمایی کشمیری الاصل زاده شد. او در خانواده ای متوسط که به دین توجه زیادی داشتند رشد کرد. به زودی مبادی و اصول خواندن و نوشتن را از پدرش فرا گرفت و حافظ قرآن شد. آموزشهای ابتدائی اش را در شهرش گذراند و سپس به مدرسه اسکاتلندی ملحق شد. اقبال در مدرسه دو زبان فارسی و عربی را یاد گرفت و تحصیلاتش را ادامه داد تا اینکه به دانشگاه لاهور پیوست.

محمد اقبال لاهوری در سال 1905 به لندن سفر و تحقیقاتش را در دانشگاه کمبریج آغاز کرد و درجه دکترای خود را در طرحی با عنوان" پیشرفت و ترقی متافیزیک در سرزمینهای فارس" کسب کرد.

وی در جولای سال 1908 به کشورش بازگشت و در لاهور ماند. در سال 1909 استاد فلسفه دانشگاه لاهور شد . اما پس از مدتی از تدریس استعفا داد و به کار وکالت و اجرای قانون مشغول شد. اقبال در سالهای آخر عمرش با کم بینایی مواجه شد تا اینکه نتوانست حتی دوستانش را به سهولت بشناسد. وی از بیماری حلق و نارساییهای گوارشی نیز رنج می برد وبه التهاب حلق دچار شد و صدایش خفه گشت. این باعث شد تا او نتواند به کار قضاوت نیز ادامه دهد. بالاخره در 21 آورل سال 1983دار فانی را وداع گفت.

شعر اسلامی در کلام اقبال

به گزارش "مهر"، ذوق شعری که در اقبال لاهوری موج می زد، با راهنمایی یکی از دوستان پدرش به نام "سید میرحسن" که استاد نظم شعر بود، مضاعف شد . اما در ابتدا اشعاری که می سرود به زبان پنجابی بود که پس از مدتی در کوچه و خیابانهای شهرش رایج و ورد زبانها شد. لاهوری پس سفرهایی که به اروپا داشت، به نوشتن شعر به زبان فارسی روی آرود . زیرا زبان فارسی را نقطه ارتباطی جمهوری وسیع ایران با پاکستان می دانست. اما "سید میر حسن " او را به سرودن اشعاری به زبان اردو تشویق کرد؛ چرا که بخش اعظمی از هند فارسی نمی دانستند.

آنچه که در اشعار اقبال به چشم می خورد توجه به شخصیتهای برجسته دینی بود؛ طی اشعاری از انبیاء الهی چون ابراهیم خلیل الله (ع)، حضرت فاطمه (س) را مدح کرده و در خور آنها اشعاری سروده است. می توان گفت که اقبال در سرودن اشعاری که پیامد عشق و دوستی به اسلام باشد، کوتاهی نکرده است.

اقبال و اشاعه اسلام در غرب

لاهوری طی یک قرن زندگی به کشورهای زیادی اعم از شرق و غرب سفر کرد. این سفرها زمینه ای برای اشاعه اسلام و تبیین تعالیم این دین و تمدن آنرا فراهم کرد. به طوری که حتی اشعاری که می سروده تأثیرزیادی بر روی اروپاییها داشت. از سوی دیگر اقبال سخنرانیهای بسیاری در کشورهای اروپایی انجام داد که نقش آنها در جهان غرب کم نبوده است.

لسفه دینی و شیوه قرآنی اندیشمند پاکستانی

اقبال لاهوری سعی داشت تا از بنای فلسفه دینی اسلامی ساختار جدید دیگری ایجاد کند یعنی که از فلسفه اسلامی به منظور شناخت انسان و پیشرفت و ترقی او در همه زمینه ها بهره برد. اقبال از برجسته ترین اندیشمندان مسلمان در عصر حاضر به شمار می رود که کتابهای وی از جهت عمق و انسجام ممتاز است .

کتاب " احیای فکر دینی در اسلام" از مهمترین کتابهای وی است که از تفکرات ناب وی سرچشمه می گیرد و نتیجه تلاش او به منظور بنای جدید فلسفه دینی اسلامی است.

شیوه قرآنی اقبال تجربی بوده است به طوری که خود می گوید: ظهور سبک قرآن و تجربه در اسلام از توافق بین عقل اسلامی و عقل یونانی حاصل نشده، بلکه آن به زد و خوردهای دراز مدت عقلی در طول زمانهای بسیار منجر شده است. در واقع یونانیها به نظر بدون توجه به واقعیت  توجه کردند؛ از این رو آنها بر روی دیدگاههای مسلمانان تأثیر بیشتری گذاشتند. اما من این فکر اشتباه را که نشان دهنده حمایت فکر یونانی به طور طبیعی از فرهنگ اسلامی است، ریشه کن می کنم.

اقبال لاهوری، فیلسوف مشرق زمین

برخی از غربیها به ویژه آلمانیها او علامه اقبال لاهوری لقب" فیلسوف" داده اند، اما به ندرت پیش می آید که لقب " فیلسوف" را به اندیشمند دینی از شرق دهند و جای بسی شگفتی است.

اقبال می گوید: بیشتر اوقات زندگی ام را به تحقیق در فلسفه غرب گذراندم و اسلام را از زاویه این فلسفه تحلیل و بررسی کردم؛ اما این فلسفه چیز مأنوسی با ما ندارد.

به گزارش "مهر"، اقبال به فلسفه بیشتر از آنچه که می گوید  توجه می کرد و معتقد است که فلسفه بر دین حق دارد. ارتباط میان فلسفه و دین ارتباط میان فکر و بدایت است  و هر کدام از آنها تکمیل کننده دیگری است و ناقض یکدیگر نیستند. در واقع هر دوی آنها یکی هستند. وی می گوید: دین امری جزئی نیست فکری مجرد نیست بلکه تعبیری برای انسانیت است. فلسفه از موضوعاتی که دین از آن استفاده می کند و از آن  جدا نمی شود.

برخی از تألیفات فیلسوف لاهور

اقبال ثروت زیادی از علمش را در میان دوستداران دانایی و علم به جا گذاشت که آنها حدود 20 کتاب در زمینه اقتصاد، سیاست، آموزش، فلسفه و فکر هستند. اما همه کتابها و نوشته های وی در زمینه های مذکور نیست . چون نامه هایی که به دوستانش و یا به امراء کشورها ارسال می کرد و یا شاهکارهای شعری را که از وی به جا مانده است نباید فراموش کرد.

کتاب " پیشرفت فکر فلسفی در ایران" به زبان انگلیسی است که حسن شافعی و محمد سعی جمال الدین به زبان عربی ترجمه کرده اند و در سال 1989 در قاهره منتشر شد. کتاب " احیای فکر دینی در اسلام" را نیز عباس عقاد به عربی ترجمه کرده است. از این کتاب دو ترجمه در زبان فارسی هم موجودند.


http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=326486


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد