علامه اقبال لاهوری

علامه اقبال لاهوری

چرا اقبال لاهوری از جوانان عجم گفت و از آتش بدخشان اما در قالب اسلام و امروز ارد بزرگ می گوید در قالب عشق به میهن و آزدیخواهی؟
علامه اقبال لاهوری

علامه اقبال لاهوری

چرا اقبال لاهوری از جوانان عجم گفت و از آتش بدخشان اما در قالب اسلام و امروز ارد بزرگ می گوید در قالب عشق به میهن و آزدیخواهی؟

گزارش روز بزرگداشت علامه محمد اقبال لاهوری


 

بمناسبت روز بزرگداشت علامه محمد اقبال همایشی با شرکت  دانشوران ، اساتید ، ادبا و شعرای برجسته منطقه در محل کتابخانه خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران حیدرآباد برگزار گردید. صدر همایش دانشور معروف پروفسور قوی احمد و میهمان ویژه آقای انوار احمد زئی رئیس اداره آموزش و پرورش ناحیه میرپورخاص بودند.
 مراسم با تلاوت آیات کلام الله مجید آغاز شد و پس از آن به درگاه پیامبر بزرگ اسلام نعت هدیه گردید مجری برنامه آقای سید ساجد رضوی نخست اهداف برگزاری این مراسم را به سمع حضار رساند و گفت: این همایش به منظور تشریح و توسعه اندیشه و سخن علامه برگزار شده اکنون خداوند فرصت طلایی به نصیب ما کرده که در جهت احیای مجدد پیام این حکیم بزرگ قدم برداریم که جوامع انسانی بیشتر از هر زمان دیگر به آن محتاج است. وی در ضمن بیان اهداف این مراسم از مسئولان جمهوری اسلامی ایران به ویژه از مسئول خانه فرهنگ آقای بلادی بخاطر برگزاری این مراسم فرهنگی و پژوهشی و آن هم در زمانی که اقبال و اندیشه های او به فراموشی سپرده می شود تشکر و قدر دانی کرد و اظهار امیدواری کرد که چنین مراسمی در آینده نیز ادامه پیدا کند.
 اولین سخنران این مراسم پروفسور عتیق احمد جیلانی از دانشگاه سند بود وی در بیانات خود گفت: اقبال از آن سخنورانی است که تنها به فکر فیلسوفانه اکتفا نکرد بلکه به جهان یک نظام فکری ارائه کرد وی افزود: اقبال در سخنان خود اگرچه ماضی و حال را عنوان کرد و لکن برای جهان اسلام اهداف در آینده نیز تعیین کرد. آقای جیلانی در ضمن تحلیل اشعار و اندیشه اقبال گفت: اقبال از آن سخنورانی است که سکوت و رکود در جوامع اسلامی را شکست و آنان را به حرکت و نهضت دعوت کرد. به خاطر همین اقبال شاعر حرکت و حرارت است.
 بعد از بیانات آقای جیلانی انور تبسم از شاعران معروف حیدرآباد در اشعار خود از علامه تجلیل و قدردانی کرد پس شعر خوانی پروفسور دیگر از دانشگاه سند میرزا سلیم بیگ به بررسی اشعار و افکار علامه اقبال لاهوری پرداخت و گفت: عمده مأخذ و منابع سخن اقبال قرآن مجید ، احادیث پیامبر بزرگ اسلام و مثنوی مولانا است به خاطر همین چنین وسعت و عمق در سخنان اقبال مشهود است و این مبانی علامه را قدرتمند ساخت تا به اعتراضات پاسخ قانع کننده دهد که از طرف دشمنان علیه اسلام مطرح     می شدند. آقای بیگ در پایان گفت: سخنان اقبال برای مردم شبه قارۀ هند بالاخص و برای مردم جهان بالعموم منارۀ نور است.
 پس از آقای بیگ مجری برنامه آقای ساجد رضوی که خود نیز از شاعران معروف این شهر       می باشد. طی اشعاری به مدح سروده های علامه اقبال پرداخت سپس:
 پروفسور انوار احمد زئی رئیس ادارۀ آموزش و پرورش ناحیه میرپورخاص در بیانات بسیار علمی و تحقیقی سیر تکاملی اندیشه و سخن اقبال و تأثر آن بر مسلمانان شبه قارۀ هند را مشروحاً مورد بحث و بررسی قرار دارد و گفت: من قبل از هر چیز باید از مسئول محترم خانه فرهنگ از این جهت که اینجانب را در این محفل علمی به عنوان میهمان ویژه در خانه ای دعوت کردند که حدود ٣٠ سال پیش من در آن شاگرد کلاس فارسی بودم و افتخار دارم که امروز به عنوان شاگرد این نهاد فرهنگی با شما سخن می گویم. آقای در ادامه گفت : علامه اقبال از آن شخصیات است که با استفاده و راهنمائی از قرآن مجید و فرمایشات نبوی رکود و سکوت مسلمانان را شکست و آنان را از خواب غفلت بیدار کرد و بین آنها انگیزه و عشق به آزادی و جرأت ایجاد کرد.
 صدر مجلس پروفسور قوی احمد از دانشوران معروف منطقه در بیانات خود گفت: علامه اقبال از معدود افرادی است که به چندین علوم دست توانا داشت او اگرچه تحصیلات خود را در رشته اقتصادیات آغاز کرد و پس از آن به فلسفه و حقوق رجوع کرد و بالاخره اندیشه های بلند خود را به زبان شعر به جهان عرضه کرد و تأثیر بیان نه شدنی بر دلهای آنها گذاشت. آقای قوی گفت: علامه اقبال به نه زبان معتبر جهانی آشنایی کامل داشت و متون انگلیسی ، آلمانی ، سنسکرت ، هندی ، اردو ، پنجابی ، عربی و فارسی را بجای ترجمه از اصل کتاب مطالعه می کرد و لکن زبانی که علامه را از همه بیشتر متأثر کرد زبان فارسی بوده که در اشعار خود از آن یاد کرده است و شاید این تاثیر از این جهت باشد که زبان فارسی به اعتبار حلاوت وسعت این قدرت را داشت که اندیشه بلند او را به راحتی به عامه مردم منتقل سازد به همین خاطر اشعار وی تکان دهندۀ وجدان و روح انسان به زبان فارسی است. آقای قوی احمد دربارۀ خاموش شدن چراغ زبان فارسی در شبه قارۀ هند ابراز تأسف کرد و خواستار فراگیری و آموزش زبان فارسی برای کشف حقیقت شد. وی در پایان گفت: ما امروز باید عهد کنیم که با وحدت و یکپارچگی از حریم خود پاسداری کنیم و در راه آن از تقدیم جان دریغ نخواهیم کرد.
 آقای سید بهاء الدین بلادی مسئول محترم خانۀ فرهنگ جمهوری اسلامی ایران ، حیدرآباد در سخنان خود دوره های آموزشی سیر اندیشه فلسفی علامه را منظم وشروحاً ذکر کرد و گفت: جهان شخصی همچون اقبال را کمتر دیده است که با علم و حکمت خود جهان را تحت تأثیر قرار داده باشد. وی افزود اقبال به علم و فرهنگ ایران به شدت علاقه داشت و به خاطر همین رساله تحقیقی دکترا را با عنوان ارتقای ما بعد الطبیعه در ایران نوشت این مقاله را دانشور معروف ایرانی آقای دکتر حسن آریانپور با نام سیر فلسفه در ایران به زبان فارسی ترجمه کرد. این کتاب که مشتمل بر شش باب است که یکی از بهترین کتابهای نوشته شده در این زمینه شمار می آید. آقای بلادی گفت اقبال اگرچه به فلسفه های رایج در جهان آشنائی داشت و لکن او از فلسفۀ و زبان ایرانی به شدت متأثر بود. آقای قوی احمد در پایان گفت : بیشتر سخنان اقبال به زبان فارسی دلیل بر عشق او با زبان و ادب فارسی است.
 در پایان مراسم مسئول خانه فرهنگ به میهمانان گرامی هدایای نفیس تقدیم کرد و مراسم با میهمانی شام پایان پذیرفت.

منبع خبر: جانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران - حیدرآباد

اقبال لاهوری


محمد اقبال لاهوری، شاعر و متفکر و استاد پاکستانی است. وی آخرین شاعر بزرگ و توانای است که در شبه قاره هندوستان، زبان به شعر پارسی گشود و بر همه استادان مقدم بر خود در آن سامان پیشی گرفت. علو فکر و رقت خیال و باریکی اندیشه ها و تنوع احساسات و افکار او بحق شایسته تحسین و اعجاب است. وی از پیشروان و اصلاح طلبان بزرگ مسلمین هندوستان و از بانیان پاکستان شمرده می شود. عمق اندیشه های او بسیار و تواناییش برای بیان این اندیشه های عمیق سزاوار تحسین است.

وی بسال 1289 هـ.ق. در سیالکوت واقع در پاکستان غربی، ولادت یافت. تحصیلاتش در انگلستان و آلمان انجام گرفت. بعداً به سرمایه علمی که از مغرب زمین بدست آورد، سرمایه فرهنگ اسلامی خود را به میزان بسیار افزود و بدین سبب از آثارش نشانه های ایمان خاص دینی و عواطف عرفانی شرقی و همه رنگ و بویهای تمدن هند و اسلامی به وضوح تمام آشکار است. آثار او در مجموعه هایی بنام پیام مشرق، زبور عجم، اسرار و رموز، ارمغان حجاز و جاوید نامه هر یک چند بار در پاکستان طبع شده است.

اقبال بسال 1317 هجری شمسی بدورد حیات گفت. نمونه زیر از اشعار اقبال از دفتر جاوید نامه است:

حکیم مریخی

کسی در اینجا سائل و محروم نیست                    

 عبد و مولا حاکم و محکوم نیست

زنده رود

سائل و محروم تقدیر حق است                            

حاکم و محکوم تقدیر حق است

جز خدا کس خالق تقدیر نیست                            

چاره تـقــدیــر از تـدبـیـر نـیـست

اقبال شناسی در ایران

کنفرانس جهانی اقبال شناسی از اول تا سوم اردیبهشت ۱۳۸۲ با حضور برجسته ترین اقبال شناسان جهان در لاهور پاکستان به همت «اقبال آکادمی» پاکستان برگزار شد. در این کنفرانس که توسط رئیس جمهوری پاکستان افتتاح شد، هر یک از اقبال پژوهان گزارشی از فعالیت های اقبال شناسی کشور خود را ارائه دادند. آنچه در زیر می آید فشرده ای است از گزارشی که محمد بقایی (ماکان) در این کنفرانس درخصوص اقبال شناسی در ایران ایراد داشت. دکتر ماکان با تالیف مجموعه بیست جلدی «بازنگری آثار و افکار اقبال» که مشتمل بر هفت هزار صفحه تالیف و ترجمه درباره این اندیشمند ایران دوست است، از کوشاترین چهره های اقبال شناسی به شمار می آید.

 

محمد بقایی ماکان

 


شصت و پنج سال پیش که اقبال به جاودانگی پیوست، نام و نشانی از وی در ایران نبود و جزو افرادی معدود که تعدادشان از انگشتان دست تجاوز نمی کرد، کسی نمی دانست که فرزانه ای به نام محمد اقبال لاهوری با سرودن نه هزار بیت شعر حکیمانه فارسی، آتش فرو مرده ادب فارسی را که می رفت در شبه قاره بدل به خاکستر بشود بار دیگر شعله ور کرد. آوازه او در جهان، ابعاد مختلف دارد ولی در ایران بیشتر به واسطه شعرش شهرت یافته است. نخستین مقاله ای که در معرفی اقبال در ایران به چاپ رسید از دانشمند ایرانی سیدمحمدعلی داعی الاسلام بود با عنوان «اقبال و شعر فارسی» که بسیار مورد توجه بزرگان ادب فارسی قرار گرفت. پس از آن شادروانان سعید نفیسی و محیط طباطبایی که با اقبال مکاتبه نیز داشته اند مقالاتی درباره وی نگاشتند. تاریخ نامه های اقبال به سعید نفیسی ۲۶ اوت، و ۱۴ نوامبر ۱۹۳۲ است.

سروده های اقبال با معرفی و ستایش بزرگانی نظیر بهار، دهخدا، مینوی، معین، حبیب یغمایی، صادق نشأت، صورتگر، خطیبی و دیگران مورد توجه ایرانیان قرار گرفت که ذکر تفصیلی یکایک آنها از حوصله این گزارش بیرون است. آثار فارسی اقبال در مدتی اندک که شاید به بیش از سه دهه نمی رسد، یعنی از زمانی که نخستین مقالات درباره وی در مطبوعات ایران به نگارش درمی آید، و نخستین مجالس سخنرانی برای معرفی آثارش تشکیل می شود از چنان شهرت و محبوبیتی در ایران برخوردار می گردد که اقبال در سال های پیش از انقلاب معروفیتی همسنگ بزرگترین شاعران زبان فارسی نظیر مولوی و حافظ و سعدی می یابد. امروز ممکن است در شهرهای دورافتاده کشور باشند کسانی که سنایی و جامی و فخرالدین عراقی را بعد از گذشت قرن ها به درستی نشناسند و یا اصلا نشناسند، ولی کمتر کسی است که در ایران، پس از گذشت فقط چند دهه، نداند که اقبال شاعر و اندیشمندی است از مردم پاکستان که نامش بوی ایران را می دهد.چهره های مشخصی که این رایحه را در پیش از سال ۵۶ در ایران پراکندند و آثاری مستقل در مورد اقبال در قالب تالیف و یا ترجمه پدید آوردند عبارتند از: شادروانان مجتبی مینوی، غلامرضا سعیدی، محمدتقی مقتدری، علی شریعتی، احمد آرام و امیرحسین آریانپور. نخستین اثری که درباره اقبال، چهار سال پس از فوت وی در ایران به سال ۱۳۲۶ منتشر شد، کتابی است کم ورق از مرحوم محمدتقی مقتدری تحت عنوان «متفکر و شاعر اسلام».آثاری هم به طور اتفاقی پیش از انقلاب درباره اقبال و آثار وی از برخی محققان و ادب دوستان انتشار یافت که درواقع نگاهی گذرا و معرفی گونه به شعر اقبال و شیوه تفکر او بوده است که پدید آورندگانش داعیه اقبال شناسی هم نداشته اند، نظیر کتابی که آقای اسلامی ندوشن تحت عنوان «دیدن دگرآموز» گرد آوردند، یا مقالاتی که از شادروانان علی محمد رجایی خراسانی و یا غلامحسین یوسفی در مجموعه هایی به چاپ رسیده است. تمامی این تلاش های پر ارج پیش از انقلاب اسلامی، گرچه تحت عنوان «اقبال شناسی» جای می گیرد، ولی مبین ابعاد مختلف شخصیت اقبال نیست. آنچه در اقبال شناسی قبل از انقلاب کاملاً محسوس است توجهی است که تنها به شعر او، و تا حدی به فلسفه خودی می شود و محققان ایرانی (به استثنای شادروان شریعتی) گام در نهانخانه تفکر اقبال نمی گذارند. ترجمه هایی که از آثار اقبال صورت می گیرد بدون توجه به زمینه های ذهنی و شیوه تفکر اقبال است. کتاب Reconstruction of Religious Thougth «احیای تفکر دینی» ترجمه می شود، حال آنکه مقصود اقبال از Reconstruction بازسازی و باز فهمی است، نه Revival. به همین نسبت در دیگر برداشت هایی که از آثار وی شده به دلیل همین عدم آشنایی خطاهای بزرگ راه یافته. از جمله نوع تلقی وی از مفهوم خدا، وطن، جامعه، جوانان، هنر، عرفان، شعر و بسیاری موضوعات دیگر که در آثار وی مطرح شده است.

 

 

 

 


بعد از انقلاب نگاه اندیشمندان و اقبال پژوهان ایرانی به آثار این فرزانه بسیار دقیق تر و حساس تر شده است. در اسفندماه ۱۳۶۴ که کنگره جهانی بزرگداشت علامه اقبال در دانشگاه تهران برگزار شد، تاثیر عمیقی بر نسل حقیقت جویی گذاشت که طالب فهم صحیح مسائل اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و دینی بودند که تحولی عظیم در جامعه شان پدید آورد. آثار اقبال و تجزیه و تحلیل آنها یکی از راه های پاسخ به این نیاز بود. در کنفرانس مذکور ابعاد گونه گون شخصیت اقبال مطرح شد و اهل فکر و مطالعه که تاکنون شنیده بودند او شاعری است اندیشمند که همچون ناصرخسرو جز به جد سخن نمی گوید و از شعر برای تبلیغ باورهای دینی خود بهره می گیرد، دانشمند که او نه تنها مردی بی وطن نیست، بلکه طالب وطن است و پایه ریزی کشوری مستقل به نام پاکستان که بزرگترین آرزوی او دوام ابدی آن است، و گویا ملی گرایی بیش از این هم معنا نمی دهد، دانشمند اندیشمندی است که جهان اسلام را متحد می خواهد، دانشمند که فیلسوفی است اهل زندگی و عمل و مروج پراگماتیسم، دانشمند که مولانای زمانه شان است، دانشمند که نه غربی است و نه شرقی بلکه در هر دوی آنها خیر و شر می بیند، دانشمند که عارفی است تکثرگرا که از اناالحق حلاج هم درمی گذرد، دانشمند که توانایی نقد اکابر فلاسفه غرب را دارد و در مرتبه ای از تفکر جای گرفته که می توان از او پذیرفت که پدر فلسفه غرب - افلاطون - را گوسفند بخواند، دانستند که برداشت هایش از قرآن با دنیای نوین سازگار است. به این ترتیب مطبوعات نیز توجهی روزافزون به آثار اقبال نمودند و نویسندگان و اندیشمندان و محققان برجسته مقالات متعدد در مورد آثار و افکار اقبال پدید آوردند، که در این میان باید از تلاش های نویسندگان و متفکران معروف ایرانی نظیر عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری، حسن یوسفی اشکوری، سید جعفر شهیدی، احمد احمدی بیرجندی، غلامرضا اعوانی، عبدالرفیع حقیقت، فتح الله مجتبایی، حبیب الله پیمان، شاهد چوهدری، رهنمای خرمی، حسین رزمجو، محمد تولائی، علی شعبانی، جلیل تجلیل و اسماعیل حاکمی نام برد.همچنین بعد از انقلاب کتاب هایی مستقل درباره علامه اقبال در ایران منتشر شده است که مشخصات آنها در جدول همین صفحه آمده است.در مطبوعات نیز به طور متوسط در هر ماه یک تا دو مقاله درباره اقبال به چاپ می رسد و گاه مصاحبه هایی هم انجام می گیرد. به عنوان نمونه در سال گذشته ده مصاحبه با روزنامه ها و مجلات جام جم، حیات نو، نوروز، صدای عدالت، ایران، آزاد، انتخاب، دنیای سخن، راه سوم و نافه صورت گرفته است. در رادیو و تلویزیون آنچنان که باید به اقبال و آثار وی توجه نمی شود هیچ برنامه و مطلب خاصی حتی در مناسبت هایی مانند تولد یا وفات وی پخش نمی شود و دعوتی از اقبال شناسان برای بررسی و شناساندن آثار و افکار اقبال به عمل نمی آید.

در دهه اخیر توجه اهل مطالعه به آثار اقبال کاهش گرفته و مطالعه آثار وی منحصر به افرادی معدود شده است، به طوری که کمتر ناشری حاضر به سرمایه گذاری در این حوزه می شود و اگر ناشری هم به چاپ این گونه آثار اقدام کند، بیش از هزار نسخه چاپ نمی کند. این امر سر در عواملی دارد که مهم ترینش مقالات و نوشته های تکراری و کم محتوا درباره اقبال است. دیگر آنکه در ایران انجمن و مرکزی برای گردهمایی و تبادل نظر اقبال شناسان وجود ندارد تا این نیروهای پراکنده را منسجم و به درستی هدایت کند. نتیجه آنکه گاه مقالاتی از سوی کسانی در مطبوعات چاپ می شود و کتاب هایی درباره اقبال انتشار می یابد که کاملاً مغایر شیوه تفکر او است. گاهی این فیلسوف و اندیشمند بزرگ را چنان می نمایانند که تا حد یک شاعر مرثیه سرا تنزل می دهند. برای نمونه شخصی که خود را اقبال شناس می خواند، در تاریخ ۲۱/۸/۱۳۸۱ در یکی از قدیمی ترین روزنامه های کشور درباره اقبال می گوید: «او به آبادانی، شوسه بودن راه ها، بهداشتی بودن حمام ها» علاقه داشت. یا دیگری او را به گونه ای تصویر می کند که گویی می خواهد خلق در این زمان به هیات بایزید بسطامی درآیند و با روحیه حسام الدین چلپی زندگی کنند. یا دیگری کتابی می نویسد و اشعار شیخ نصیرالدین دهلوی را از سروده های اقبال می داند و براساس همین تصور نادرست، اقبال را حلولی می خواند. نوشته هایی از این دست، به اضافه عدم توجه به اقبال پژوهی واقعی، و موجود نبودن مرکزی برای پرداختن به مسائل اقبال شناسی موجب شده است که تعداد خوانندگان آثار اقبال به حداقل ممکن کاهش یابد. اکنون بسیاری از اهل تحقیق هستند که تالیفاتی در خور توجه درباره اقبال دارند ولی در چاپ اثرشان با مشکلات متعددی مواجه اند. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که چنین شرایطی عاملی بازدارنده در تلاش های اقبال شناسی و سر بر آوردن اقبال شناسان جدید خواهد شد. من به عنوان کسی که نزدیک به بیست و پنج سال در آثار اقبال اندیشه گماشته و با او زیسته که حاصل آن مجموعه بیست جلدی بازنگری آثار و افکار اقبال در هفت هزار صفحه است تقاضایم از همه ارادتمندان اقبال این است که یک بار هم کنفرانسی در تهران یا لاهور بر پای دارند و با توجه به چنین شرایطی طرحی نو درافکنند و این سوال را در دستور کار خود قرار دهند که «پس چه باید کرد ای اقوام شرق؟

 

اقبال ،فردوسی مدرن بدون مرز است



بزرگداشت علامه اقبال لاهوری با حضور محمد بقایی ماکان، نصرالله خان، عبدالرفیع حقیقت، محمد حسین ساکت و میرزا ملااحمد به همت معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری موسسه فرهنگی اکو و سفارت جمهوری اسلامی پاکستان در سرای اصلی اهل قلم بیست و یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار شد._
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «محمد بقایی ماکان» در پیش همایش «اقبال لاهوری» که در سرای اصلی اهل قلم  بیست و یکمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران برگزار شد، با بیان این مطلب که «اقبال»، «فردوسی» مدرن بدون مرز است، گفت: برای این که بدانیم چرا می‌توان اقبال را کنار فردوسی نشاند، باید اقبال را بشناسیم. 

وی افزود: تا سال 1987 بیش از 18 هزار مقاله، رساله و کتاب درباره اقبال منتشر شده است، در تارنمای گوگل نیز یک میلیون لینک درباره اقبال آورده شده است. 

این اقبال پژوه با بیان این مطلب که در تمام جهان اقبال به عنوان متفکر و شاعر ارزشمند معرفی شده است، یادآور شد: نواندیشان دینی هیچ اندیشه‌ای درباره اقبال مطرح نکرده‌اند که پیش از آن خود اقبال مطرح کرده باشد، حتی استاد مرتضی مطهری نیز از اقبال به عنوان نظامی شامخ نام برده است. 

وی با بیان این مطلب که اقبال آتش ایران پژوهشی را در پاکستان روشن کرده است، اما امروز کسی نیست این آتش را شعله‌ورتر کند، یادآور شد: اقبال بزرگ‌ترین دستاورد اعراب و اسلام را فتح نهاوند میداند، او معتقد است اگر اعراب ایران را فتح نمی‌کردند، بی‌شک اسلام امروزه به این شکل در جهان مطرح نمی‌شد. 

بقایی ماکان ادامه داد: از دیدگاه اقبال، اسلام از پدر عرب و مادر ایرانی زاده شده است که این مادر ایرانی، اسلام را پرورده است و خصلت و روح ایرانی است که درشتی خویی را که از پدر به ارث برده است را لطافت بخشیده است.
 
وی افزود: اقبال در آثارش اندیشه‌های ایرانی را گسترش داده است و او در واقع فردوسی دیگری است که آنقدر علاقه‌مند به ایران بوده است که همچون عاشقی هجران کشیده درباره ایران سخن می‌گوید.
 
بقایی ماکان با بیان این مطلب که اقبال از بسیاری از غزل‌ها و مثنوی‌های ایرانی پیروی کرده است، یادآور شد: اما متاسفانه در ایران افراد بسیاری هستند که اقبال ستیز هستند و به برکت ملاصدرا، در سفره آب و نان دارند، اما چشم دیدن اقبال را ندارند.
 
بقایی ماکان با انتقاد از دانشگاه‌های ایران که در آن واحدی به نام اقبال شناسی تدریس نمی‌شود گفت: اقبال یکی از چهره‌های برجسته فلسفه است و برای این که فلسفه او را بیابیم باید لوح وجودی را پاک کنیم، تا اقبال را بشناسیم. 

وی افزود: تاکنون هیچ کس نتوانسته است چهره واقعی اقبال را بشناسد و تنها 20 درصد اندیشه‌های اقبال به جهانیان معرفی شده است، البته باید به این نکته هم اشاره کنم که اقبال شناسی کار بسیار دشواری است و این کار از عهده هر کسی بر نمی‌آید.
 
محمد رجبی، رئیس موسسه فرهنگی اکو با تبریک روز ملی پاکستان گفت: در بسیاری از دانشگاه‌های جهان اقبال شناسی به عنوان یکی از رشته‌ها شرق‌شناسی مطرح است و افکار و اندیشه‌های او منطقه بسیار وسیعی را تحت شعاع قرار داده است. 

وی در ادامه سخنانش اقبال را یکی از بزرگ‌ترین فلاسفه جهان مطرح کرد که جایگاهی همطراز با «برگسون» فیلسوف برجسته غرب دارد. 

در ادامه «نصرالله»دبیر دوم سفارت پاکستان، اقبال را روح عصر زمانه خودش عنوان کرد و گفت: اقبال در پاکستان به دنیا آمده است اما او همواره به ایران و اسلام عشق می‌ورزید. 

وی با اشاره به دوره‌ای که اقبال می‌زیست یاد آور شد: در دوره‌ای که اقبال زندگی می‌کرد، استعمار انگلیسی بر پاکستان و هند سیطره داشت و در این دوره اقبال می‌توانست اندیشه‌هایش را به زبان اردو یا انگلیسی به مسلمانان و جهانیان ابلاغ کند،اما او زبان فارسی را برگزید.

 نصرالله افزود: «اقبال» افتخار زبان فارسی و ایرانی است. او بیشتر آثارش را به زبان فارسی نوشته است و همواره معتقد بود که مسلمانان باید سرنوشت خود را با دست خویش تعیین کنند. 

«عبدالرفیع حقیقت»_ پژوهشگر _ با بیان این مطلب که قریب به 48 سال پیش با اندیشه و افکار اقبال لاهوری آشنا شدم، گفت: اقبال مولوی عصر ما است که آثار ارزشمندی به زبان فارسی خلق کرده است و بر بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان هم عصر و نسل ها دیگر عصر‌ها تاثیر گذاشته است. 

وی افزود: در سال 1367  حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همایشی مطرح کردند که تاکنون هیچ پژوهشگر ایرانی درباره اندیشه‌های ایرانی شناسی اقبال کتابی تالیف نکرده است، از آن پس بود که بخش اعظم وقتم را بر روی آثار اقبال متمرکز کردم.

 این مولف و پژوهشگر با بیان این مطلب که «اقبال لاهوری» در آثارش 48 تن از شاعران و بزرگان ایرانی را مورد ستایش قرار داده است، گفت: اقبال لاهوری اشراقی‌ترین فیلسوف در محدوده زبان فارسی است، او به قدری شیفته مولوی بود که او را مولوی عصر حاضر می‌دانند. 

در ادامه «مردوخی»، «اقبال لاهوری» را انسان بلند آوازه‌ای معرفی کرد که اندیشه‌هایش تاثیر بسزایی بر هم عصران خود گذاشته است و در ادامه شعری را که برای اقبال سروده بود، برای حاضران خواند. 

«محمدحسین ساکت»_ مدرس _دانشگاه گفت: درباره شاعری اقبال لاهوری سخن بسیار گفته‌اند، او یکی از مطرح‌ترین شاعرانی است که به زبان فارسی در شبه قاره هند شعر می‌سرود و شعرهای غنایی او از اهمیت و اعتبار بالایی برخوردار هستند. 

وی افزود: اقبال زبان فارسی را در شبه قاره هند زنده کرد .او در اشعارش عقایدش را انعکاس می داد، از این رو بسیاری از شاعران و اندیشمندان عصر او با عناد و دشمنی با او بر ‌خاستند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اندیشه تصوف ستیزی اقبال گفت: اقبال معتقد بود که تصوف مردم را به سکوت وا می دارد و آنها را مسوولیت گریز می‌کند، او معتقد بود مسلمانان باید به وحدت و یکپارچگی برسند و از این طریق بتوانند در جهان آرا و افکار خود را مطرح کنند. 

وی افزود: اقبال از دشمنان بزرگ تقلید کورکورانه بود، از این رو همواره مورد انتقال بسیاری از شاعران تصوف‌گرای هندی و پاکستانی بود. 

«ساکت» در پایان سخنانش اظهار داشت: تاکنون درباره تاثیر اشعار اقبال بر روی شعر اردو پژوهشی انجام نشده است، از این رو بهتر است دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد برای رساله پایان‌نامه‌شان روی این موضوع کار کنند.


محفلی به مناسبت گرامیداشت از علامه اقبال لاهوری درکابل تدویرگردی


به گرامی داشت از فیلسوف نامدار مشرق زمین و شاعر شیرین سخن علامه اقبال لاهوری در استانه هشتادمین سال اهدای اثر پیام مشرق این شاعر به اعلیحضرت شاه امان الله غازی محفلی امروز صبح از سوی وزارت اطلاعات ، فرهنگ و توریزم و سفارت پاکستان در مرکزبین المللی مطبوعات تدویر شد .

به گزارش اژانس باختر ،درمحفلی که به این مناسبت درتالار مرکز بین المللی مطبوعات تدویر شده بود ابتدا پیام حامدکرزی رئیس جمهوری اسلامی افغانستان توسط محمد کریم رحیمی سخنگوی ریاست جمهوری قرائت شد که در بخش ازان امده است : علامه اقبال اندیشمند ، حکیم ، شاعر و ازادی خواه پرافتخار یست که نامش تاجهان است مانده گار خواهد بود .

 



علامه اقبال ، افغانستان را وارث تمدن بزرگ اسلام می پنداشت و برای سایر کشور های اسلامی مبارزات ازادی خواهانه و ضد استعمار افغانها را توصیه میکرد برمبنای همین باور سترگ پیام شرق وبا نام اعلیحضرت شاه امان الله غازی بانی افغانستان معاصر اغاز کرده است .اقبال حکیم ارادت خاص به علامه سید جمال الدین افغانی داشت و همواره در نوشته ها ، سخنرانی ها و اشعارا ش از مبارزات و برنامه های روشنگری وی یاد اوری کرده است .

 علامه اقبال دوست افغانستان و یکی از شاعران بزرگ زبان فارسی دری بود که دل بستگی او به انسان از قلمرجغرافیایی فراتر می رفت .

دوکتور سید مخدوم رهین سرپرست وزارت اطلاعات ، فرهنگ  وجوانان نیز از جمله سخنرانان این محفل بود ، موصوف از علامه اقبال به عنوان اندیشور استثنایی جهان اسلام در عصرش یاداوری نموده گفت : علامه اقبال از سردلسوزی و محبت ، به امت اسلامی هشدار تند می داد و با تازیانه تنبیه این ملت ها را می خواست تا از خواب گران بیدار شوند . اقبال از جانب مسلمانان پیام پر مهر و عاطفه یی  به همه بشریت داشت .

 داکتر رهین افزود: در عصر علامه اقبال تاچشم کار میکرد در ممالک اسلامی سیاهی بود و تاریکی ، علامه اقبال که مایه یی از تمدن مدرن هم داشت به ملت هایی که تازه سربلند کرده بودند، بخاطر احتمام افراطی شان به مسئله نا سیونالیزم هم نهیب می زد و این نوع ناسیونالیزم را نوعی دسیسه استعمار در برابر اتحاد مسلمانان می دانست .

سپس سردار طارق عزیز الدین سفیر پاکستان در کابل طی سخنانی ضمن قدردانی از تدویر این محفل از وزارت اطلاعات ، فرهنگ و توریزم گفت : علامه اقبال از جمله ان شاعرانیست که با تفکر والا شخصی چند بعدی   بود پیام اقبال پیام جهانی بود و مفکوره هایش تنها به جوامع مسلمه نبود.

سفیر پاکستان درکابل افزود: اقبال نظر خوبی در مورد افغانستان و مردمش داشت و میگفت افغانستان قلب اسیا  است او نظر داشت که اگر قلب اسیا بیمار شود همه اسیا را بیمارخواهد کرد که پاکستان این نظریه اقبال را درقبال افغانستان   در نظر می گیرد .

دراین محفل پیام پوهنتون کابل توسط دوکتور عبدالحی نظیفی سرپرست  ان پوهنتون ، پیام اکادمی علوم افغانستان توسط سرمحقق عبدالواجد واجد  قرائت شد .

همچنان در این محفل استادان و پژو هشگرانی چون عبدالله بختانی خدمتگار ، استاد حبیب الله رفیع وتنی چند مقالات پژوهشی شان را در باره شخصیت علمی علامه اقبال و اثار او به خوانش گرفتند.

دراخیر این محفل چند پارچه موسیقی که اشعار ش از علامه اقبال بودتوسط هنرمندان  ریاست اموزش موسقی وزارت اطلاعات ، فرهنگ وتوریزم سرائیده شد .

  علامه اقبال از جمله شعرا و اندیشمند انیست که وحدت مسلمین درمرکزی ترین نقطه پرکار اندیشه اش بوده است ، اقبال با این هدف در عمر کوتاه ولی پربارش پیوسته درراه تحقق ان با تمام توان کوشید و مبارزه کرد .

او نظامی را برای ملت میخواست که دران تمام حقوق ملت هادرنظر گرفته شود .

منظومه های ناله یتیم ، خطاب یتیم به هلال عید ، ترانه ، فریاد امت ، کوهستان همالیا و ترانه هند بعدازنشریکی پی دیگر ، اقبال را به عنوان شاعرتوانا و متفکر ژرف نگر، مطرح ساخت .

وی با از خود گذری می کوشید سیاهی ای را که در عصرش دربین امت اسلامی وجود داشت ، ازبین ببرد و از تفرقه طلبی دربین مسلمین و تجاوز به انها جلوگیری نماید.

وی علاقه زیادی به افغانستان و ابرمردان بزرگ تاریخ کشور داشت  چنانچه در اثارش به جهانیان بخصوص مردم اسیا هشدار داده است که ارامی افغانستان به ارامی اسیا منتج میشود و برعکس نا ارامی افغانستان ، نا ارامی را در اسیا به بار می اورد

 




منبع این مطلب ArianaNet
http://www.ariananet.com

علامه محمد اقبال لاهوری


  شعر همسایه: اقبال لاهوری

اقبال لاهوری (١٩٣٨–١٨٧٣)
علامه محمد اقبال لاهوری، فیلسوف و متفکر نام‌دار و نواندیش جهان اسلام، در سال ١٨٧٣١ میلادی در شهر سیالکوت از ایالت پنجاب هند به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی در رشته‌ی فلسفه در دانشگاه لاهور ثبت‌نام کرد و از محضر سر تامس آرنولد بهره برد. دوره‌ی فوق‌لیسانس این رشته را با احراز رتبه‌ی اول در دانشگاه پنجاب به پایان رساند و به استادی برگزیده شد. در همین حال، به فراگیری زبان فارسی و عربی روی آورد.

در سال ١٩٠١ نخستین کتاب خود را در زمینه‌ی اقتصاد به زبان اردو تالیف کرد. سپس به توصیه‌ی سر تامس آرنولد برای ادامه‌ی تحصیلات عازم اروپا شد و سه سال در آن‌جا به مطالعه و تحصیل پرداخت. در دانشگاه کمبریج در رشته‌ی فلسفه پذیرفته شد و در آن‌جا با مک تیگارت، از هگل‌گرایان سرشناس، ادوارد براون و رینولد نیکلسون، از مستشرقان بنام، آشنا شد. پس از اخذ درجه‌ی فلسفه‌ی اخلاق از کمبریج وارد دانشگاه مونیخ در آلمان شد و رساله‌ی دکترای خود را با عنوان «سیر فلسفه در ایران» تدوین نمود. اقبال از میان متفکران غرب به آثار لاک، کانت، هگل، گوته، تولستوی، و از شرقیان به اشعار مولوی دل‌بستگی خاصی داشت.

اقبال شیفته‌ی زبان و ادبیات فارسی بود و زبان فارسی را برای بیان آراء و افکار خود برگزید. اقبال به تدریج از یک شاعر وطنی به شاعری اسلامی-جهانی تحول یافت، تا جایی که به اعتقاد بسیاری از متفکران وی یکی از نخستین منادیان وحدت اسلامی به شمار می‌رود. اقبال در سال‌های نخست بازگشت به هند، «اسرار خودی و رموز بی‌خودی»٢ را منتشر کرد. این منظومه‌ها به دست رینولد نیکلسون، استاد فلسفه‌ی وی رسید. نیکلسون که از قبل استعداد وی را می‌شناخت به ترجمه‌ی این منظومه به زبان انگلیسی اقدام نمود. بدین ترتیب اقبال پیش از آن‌که در هندوستان شناخته شود، در انگلستان به شهرت و اعتبار رسید.

اقبال در ١٩٢٦ به عضویت مجلس قانون‌گذاری پنجاب انتخاب شد. منازعات و کشمکش‌های متعدد میان مسلمانان و هندوها و عشق به آزادی وی را به شرکت در فعالیت‌های سیاسی علاقه‌مند کرد تا این‌که در ١٩٣٠، در جلسه‌ی سالیانه‌ی حزب مسلم لیگ در احمدآباد، پیشنهاد تشکیل دولت پاکستان را مطرح نمود. با این‌که اقبال چندان زنده نماند٣ که استقلال کشور پاکستان را در سال ١٩٤٧ ببیند، اما به‌عنوان پدر معنوی پاکستان از احترام فراوانی برخوردار است و هر سال در روز تولد او که به «یوم اقبال» معروف است، جشن‌ها و آیین‌هایی ویژه برگزار می‌شود.

عشق و علاقه‌ی وافر اقبال به سرزمین، تمدن و فرهنگ ایران در تمامی آثار و سروده‌های وی هویداست، عشقی نشأت‌گرفته از مایه‌های ایمان دینی؛ تا بدان‌جا که تهران را ام‌القرای دوم جهان اسلام می‌دانست.


دوبیتی‌ها

سحر در شاخسار بوستانی
چه خوش می‌گفت مرغ نغمه‌خوانی
برآور هرچه اندر سینه داری
سرودی، نغمه‌ای، آهی، فغانی

سحر می‌گفت بلبل باغبان را
در این گِل جز نهال غم نگیرد
به پیری می‌رسد خار بیابان
ولی گُل چون جوان گردد بمیرد

چه می‌پرسی میان سینه دل چیست؟
خرد چون سوز پیدا کرد دل شد
دل از ذوق تپش دل بود لیکن
چو یک دم از تپش افتاد گِل شد

کنشت و مسجد و بت‌خانه و دیر
جز این مشت گلی پیدا نکردی!
ز بند غیر نتوان جز به دل رَست
تو ای غافل! دلی پیدا نکردی


هم‌دم و بیگانه

ای چو جان اندر وجود عالمی
جان ما باشی و از ما می‌رمی

اقبال لاهوری (١٩٣٨–١٨٣٧)
نغمه از عود تو در ساز حیات
موت در راه تو محسود حیات

باز، تسکین دل ناشاد شو
باز اندر سینه‌ها آباد شو

باز از ما خواه ننگ و نام را
پخته‌تر کن عاشقان خام را

از تهی‌دستان رخ زیبا مپوش
عشق سلمان و بلال ارزان فروش

کوه آتش‌خیز کن این کاه را
ز آتش ما سوز غیرالله را

رشته‌ی وحدت چو قوم از دست داد
صد گره بر روی کار ما فتاد

ما پریشان در جهان چون اختریم
همدم و بیگانه از یک‌دیگریم

باز این اوراق را شیرازه کن
باز آیین محبت تازه کن

باز ما را بر همان خدمت گمار
کار خود با عاشقان خود سپار

رهروان را منزل تسلیم بخش
قوت ایمان ابراهیم بخش


مریم و زهرا (س)

مریم از یک نسبت عیسی عزیز
از سه نسبت حضرت زهرا عزیز

نور چشم رحمة‌للعالمین
آن امام اولین و آخرین

آن که جان در پیکر گیتی دمید
روزگار تازه آیین آفرید

بانوی آن تاج‌دار هل اتی
مرتضی، مشکل‌گشا، شیر خدا

پادشاه و کلبه‌ای ایوان او
یک حسام٤ و یک زره سامان او

مادر آن مرکز پرگار عشق
مادر آن کاروان-سالار عشق

آن یکی شمع شبستان حرم
حافظ جمعیت خیرالامم

تا نشیند آتش پیکار و کین
پشت پا زد بر سر تاج و نگین

وان دگر مولای ابرار جهان
قوت بازوی احرار جهان

در نوای زندگی، سوز از حسین
اهل حق، حرّیت‌آموز از حسین

مزرع تسلیم را حاصل بتول
مادران را اسوه‌ی کامل بتول

بهر محتاجی دلش آن‌گونه سوخت
با یهودی چادر خود را فروخت

...آن ادب پرورده‌ی صبر و رضا
آسیاگردان و لب قرآن‌سرا

اشک او برچید جبریل از زمین
هم‌چو شبنم ریخت بر عرش برین ...