اقبال لاهوری وجریانهای علمی واکادمیک افغانستان
گل احمد یما
مقدمه
جریانهای علمی و اکادمیک در افغانستان معاصر با جریانهای عمومی جامعه اعم از جریانهای نظامی ،سیاسی ، اجتماعی ،اقتصادی ،مدنی و فرهنگی درپیوند قرار دارد که بادر نظر داشت عوامل داخلی و خارجی میتواند تبیین کردد. اقبال الاهوری ، به عنوان یکی از شخصیتهای مطرح در جهان اسلام ، در جریانهای علمی و اکادمیک افغانستان معاصر ، از جهات مختلف نقش دارد که ما اجمالا برخی از نکات عمدهء ان را به بررسی میگیریم.
معرفی اقبال لاهوری
علامه اقبال لاهوری یکی از شخصیتهای مهم فرهنگ و تمدن نیم قارهءهند است که جوهرهء اساسی فرهنگ و تمدن اسلامی را در دورهء معاصر تشکیل میدهد و امروز به عنوان یکی از ایدیو لوگهای مهم جهان اسلام شناخته میشود به گونه یی که اندیشه هایش در ایجاد جریانهای مهم سیاسی و فرهنگی کشور های اسلامی مخصوصا کشور های منطقه از اهمیت زیاد برخوردار است .محمد اقبال لاهوری در 22 فبروری 1873 میلادی مطابق 3 دلو 1252 هـ .ش. در سیالکوت پاکستان تولد گردید 1 وبه تاریخ 21 اپریل 1938 میلادی برابر با 1ثور 1317 هـ .ش. چشم از جهان فروبست. 2 در بارهءآموزشهای وی باید گفت که اقبال بعد از کسب آموزشهای مقدماتی در مدارس محلی و یک مدرسه انگلیسها در حالیکه در محیطش به حیث یک شاگرد ممتاز و جوان آگاه شناخته میشد جهت تحصیلات عالی به پوهنتون کمبرج و پوهنتون مونیخ رفت و در رشتهء فلسفه به اخذ درجهء دکتورا نایل آمد . اقبال قبل از سفر و اخذ دکتورا با افکار دانشمندان و فلاسفهء غرب آشنایی داشت و از وضیعت کشور خویش در پیوند با استعمار مطلع بود و میخواست نوعی از بیداری را در افکار و حیات سیاسی ومدنی کشور پدید بیاورد ،تنظیم افکار یا تنظیم ایدیولوژی و استفاده از شعر برای اشاعهء ایدیو لوژی کاری بود که وی به انجام آن مبادرت میورزید . آنچه خصوصیت عمدهء این کار هارا تشکیل میداد و بعد از تحصیل در پوهنتونهای غرب دقیقتر و عمیقتر گردید همانا توجه به دید علمی و نظم اکادمیک بود که از بزرگانی چون امام محمد غزالی ،مولانا جلال الدین محمد بلخی وسید جمال الدین افغانی 3 ودیگران به ارث برده بود وبا آثار متفکران ،دانشمندان وفلاسفهء معاصر غرب 4 پایه های آن را استحکام داده و ازطریق اشتغال به امور حقوقی ،سیاسی و مدنی 5 باساختار های مختلف جامعه علاقمندی یافته به تنظیم اندیشه های دینی خویش پرداخته بود و یکنوع ایدیولوژی اسلامی را به جهان معاصر برای مسلمانان ایجاد کرد ایدیولوژیی که با سید جمال الدین افغان در سر زمین ما آغاز گردیده نخست در کشور های منطقه بعدا در سطح همهء جهان اسلام اشاعه یافت و امروز به عنوان یک ایدیو لوزی معتبر در میان کشور های مسلمان مطرح است.
آثار مهم ا قبال لاهوری
اقبال لاهوری آثار زیادی در زمینه های مختلف دارداما آنچه از ان میان شهرت بسیار دارد و از جملهء آثار مهم بر شمرده میشود عبارت از کتاب احیای فکر دینی و رسالهء دورهء دکتورای وی یعنی انکشاف ماوراء الطبیعه در فار س که تحت عنوان« سیر فلسفه در ایران» انتشار یافته است،میباشد .کتاب نخستین به عنوان یک کتاب ایدیو لوژیک برای مسلمانان و کتاب دومین به عنوان یکی از نخستین تحقیقات علمی در بارهء فلسفهءشرق در دورهء قبل از اسلام و بعد از اسلام از اهمیت ویژه برخوردار است . اشعار در ی اقبال تحت عناوین:«پیام مشرق»،«اسرارو رموز »،«جاوید نامه» ،«مثنوی پس چه باید کرد؟مع مسافر» و «ارمغان اعجاز» تنظیم گردیده است و در میان دری زبانان شهرت فراوانی دارد. (1)
استراتیژی فکر اقبال
اگر فقط به عناوین آثار اقبال که قبلا از آن تذکر به عمل آمد دقت صورت بگیرد خوانندهء آگاه از فکر و ایدیو لوژی در مییابد که اقبال به عنوان یک ایدیولوگ ، ایجاد جامعهء اسلامی را با در نظر داشت پیشرفتهای تمدن و فرهنگ امروز جهان هدف کارهای فکری وادبی خود قرار داده بود و میخواست با اشعار و آثار خود نوعی از تحرک را جهت فعالیتهای فکری و ادبی برای خواننده گان محصوصا خواننده گان دری زبان پدید بیاورد تا آنهابتوانند جامعه را از خواب غفلت بیرون آورند و به کار و کوشش وسازنده گی سوق دهند .
میتودلوژی کار فکری و ادبی اقبال
یکبررسی اجمالی از آثار اقبال نشان میدهد که وی میتود هایی را که به کار میگیرد از یکطرف با امور انفسی ارتباط دارد چنانکه به خودی و شخصیت فردی توجه میکند میخواهد آدمی را به خود متوجه سازد از سوی دیگر به امور آفاقی ارتباط دارد که در آن کار و سازنده گی وارزشهای این جهانی پر ارزش جلوه میکند . البته در این میان از یکطرف مقایسه را به کار میگیرد و زنده گی غربیان را در مقایسه با زنده گی شرق نشان میدهد از سوی دیگر ، دید تاریخی را مورد توجه قرار میدهد و شخصیتهای بزرگ جهان اسلام را در تاریخ ارائه میدهد و آنهار ا الگویی از پیشرفت مسلمانان در دوره های طلایی چون عهد سلطان محمود غزنوی ارائه میدارد وبالاخره با استفاده از میتود مختلط خواننده را از یکطرف به خود متوجه میسازد از سوی دیگر به جامعه و طبیعت6
اقبال و جهان اسلام
اقبال خود را یک مسلمان متعهد و رسا لتمند میداند که میخواهد ارزشهایی را که در اسلام مطرح است و مسلمانان آن را درک نمیکنند از طریق آثار خود توضیح دهد و بخواهد بگوید که آنچه از ضعفهایی که در جهان امروز وجود دارد توسط ارزشهای اسلامی از میان میرود یعنی پیشرفتهای مادی را در پیوند با ارزشهای اسلامی کمال یافته میپندارد و نبود آن ارزشهارا برای جهان مادی یک نقیصه تعبیر میکند .
اقبال و نیم قارهء هند
اقبال نیم قارهء هند را به حیث یک الگو برای یک کشور اسلامی در دورهء بعد از رهایی از استعمار به تصور می آورد که پاکستان با الهام از آن ایده ها یک دهه بعد از وفاتش تشکیل گردید .
اقبال و افغانستان
اقبال به افغانستان به عنوان کشوری میدید که وارث تمدنهای بزرگ عهد اسلامی است 7ودر زمان معاصر نخستین کشوری است که از یوع استعمار رهایی یافته و میتواند الگویی برای سایر کشور های مسلمان قرار بگیرد به همین جهت کتاب پیام مشرق را با پیشکش به حضور اعلیحضرت امان الله خان آغاز نموده است .
اقبال و جریانهای علمی و اکادمیک
مهمترین خیصیصهءکارهای فکری و ادبی اقبال آنست که به امور و مسایل از دیدگاه علمی مینگرد و آنهارا به شکل آموزشهای منظم و اکادمیک مطرح میکند . چون دید علمی و اکادمیک دارد نمیخواهد امور را به شکل تقلیدی یا احساساتی مطرح کند بلکه هرچیز را تحلیل میکند و نتیجه میگیرد و یک موضوع را با موضوع دیگر ارتباط میدهد و از آنها نتایج کلی تر به دست میدهد. خواننده هنگامی که یک کتاب اقبال را میخواند فکر میکند در یک کر یکولم یکی از مضامین را خوانده است که بخش دیگر آن در کتاب دیگر تکمیل میگردد . این کاری است که قبلا سایر بزرگان عالم اسلام مخصوصا امام محمد غزالی و (2)
مولانا جلال الدین محمد بلخی به صورت بسیار عالی انجام داده بودند چنانکه احیای علوم دین غزالی و مثنوی معنوی مولانا نمونه های برجستهء آن است که اقبال با الهام ار آنها گویی به تدوین آثار منثور و منظوم خود پرداخته است .البته مبرهن است که امام محمد غزالی و مولانا جلال الدین محمد بلخی استادان بزرگ پو هنتونهای قرون ششم وهفتم هجری برشمرده میشدند .
اقبال و جریانهای علمی و اکادمیک قبل از استقلال افغانستان
جریانهای علمی و اکادمیک در افغانستان معاصر طی سالهای قبل از استقلال کشور با کارهای علامه سید جمال الدین افغان آغاز گردید ،چنانکه مفهوم معارف عصری و تدوین برنامه های آموزشی و کار های اکادمیک به اثر کوششهای علامه سید جمال الدین افغان در عصر امیر شیرعلی خان در پهلوی کار در بخش ایجاد ساختار های جدید در جامعهء آن روز آغاز یافت.8 وزمینه برای پذیرش ارزشهای تمدن جدید از طریق جریانهای علمی و اکادمیک در نهاد های مختلف جامعه به وجود آمد ویکنوع روح تجددفرهنگی و مدنی در جامعه شکل گرفت همان روحی که بعدا با کار های سید جمال الدین افغان در هند ،مصر، سایر کشور های شمال افریقا ،ترکیه ،ایران ،عراق ،سوریه و دیگر کشور های اسلامی راه پیدا کرد . اقبال چون خود را یکی از ادامه دهنده گان راه سید جمال الدین افغان میداند ودر چاوید نامه در بخش فلک عطارد سید جمال الدین را :
سید السادات مولانا جمال زنده از گفتار او سنگ و سفال
میخواند واز زیارت ارواح جمال الدین افغانی یاد میکند 9
اقبال و جریانهای علمی و اکادمیک بعد از استقلال افغانستان
یکی از ارکان عمدهء جریانهای علمی و اکادمیک دانشمنددایره المعارفی وفیلسوف برجسته کشور علامه صلاح الدین سلجوقی میباشد که وی و اقبال علاوه بر ارتباط معنوی که آنها از طریق خوانش آثار همدگر باهم داشتند هشت سال کامل، آندو هرسال هفته ها باهم یکجا به سر برده و تبادل افکار داشته اند 10 به اینجهت آنچه به نام مکتب فکری علامه سلجوقی در فرهنگ و ادب دورهء معاصر هستی دارد و تقریبا بسیاری از شخصیتهای مهم در دورهء بعد از استقلال اعم از استاد ،نویسنده ،شاعر وسیاستمدار میشناسیم در پیوند با این مکتب مطرح میشوند که بر اساس آنچه در ارتباط علامه سلجوقی و علامه اقبال گفیم به نحوی از انحا با علامه اقبال نزدیکی پیدا میکنندوبدین طریق جریان علمی و اکادمیک بعد از استقلال را به طور غیر مستقیم به علامه اقبال پیوندمیدهد.
اقبال و پوهنتون کابل و تحصیلات عالی کشور
یکی از مهمترین کارهایی که در زنده گی اقبال موجود است ،ارتباط اقبال با تحصیلات عالی افغانستان و پوهنتون کابل به عنوان پوهنتون مادر درکشور میباشد . علامه اقبال نخستین دانشمندی است که به عنوان مشاور فرهنگی هنگام تائسیس پوهنتون کابل در 1933 به افغانستان رسما دعوت گردیده است . 11به یقین سمت مشاوریت فرهنگی بر اقبال تاثیر خاصی داشته،چنانکه میبینیم رسالهء منظوم «پس چه باید کرد ای اقوام شرق» و منظومهء «مسافر» که دوسال قبل از وفات علامه اقبال یعنی در 1936 به و جود آمده است رساله هایی است که کاملا اهداف مشخص برای ساختن نهاد های مدنی و فرهنگی و بیداری مردم ایجاد گردیده است.
اقبال، کریکولم و میتودولوژی مکاتب و پوهنتون
اقبال ازیکطرف باشخصیت کلیدی جریانهای علمی و اکادمیک درکشور یعنی علامه استاد صلاح الدین سلجوقی ارتباط فکری داشت از سوی دیگر رسما به حیث مشاور فرهنگی در امور تحصیلات عالی به دولت آن وقت مشوره میداد به جریانهایی که در ساحات تعلیم و تربیه و تحصیلات عالی ارتباط دارد تاثیرات خاصی داشته است.(3) اسلام خواهی که در آثار علامه اقبال و علامه سلجوقی مشترک است با احساس تجدد خواهی و نو گرایی عجین گردیده که آنچه تا 1357 در امور تعلیم و تربیه و تحصیلات عالی وکارهای فرهنگی وعلمی به مشاهده میرسد میتوان این بخش را به طور دقیق به ارزیابی گرفت و تاثیرات علامه اقبال را به صورت مستند تشخیص داد و آن را ارائه کرد .
موخره
علامه اقبال یکی از شخصیتهای متنفذ در جهان اسلام به اساس علاقمندیهایی که به تاریخ دورهء کلاسیک ودورهء معاصر افغانستان داشته است به صورت عمیق به گوشه های مختلف فرهنگ افغانستان توجه نموده ودر اثار و اشعار خویش طوری از افغانستان صحبت میکند که آن را به عنوان کشور خودی ترسیم مینماید و کسی که نداند اقبال از پاکستان است و صرف آثار و اشعارش را بنگرد حتما خیال میکند که از افغانستان است و یکی از دلایلی که وی مورد توجه علما و دانشمندان افغانستان میباشد علاوه بر افکار واندیشه های وی که به عنوان ایدیالوگ جهان اسلام مطرح است علاقمندی خاص وی به افغانستان و مردم این سرزمین است . در صورتی که کریکولم ومیتود های درسی در پوهنتون کابل و فعالیتهای علمی و تحقیقی که در افغانستان صورت گرفته است بررسی گردد نقش علامه اقبال در آنها به روشنی به مشاهده خواهد رسید که مطالعهء آن خالی از دلچسپی نخواهد بود . یکی از اموری که تداوم افکار و اندیشه های اقبال را درجریانهای علمی و فرهنگی و اکادمیک امکانپذیر میگردانید تجلیل از سالگرد وفات علامه اقبال است که هر سال در ماه ثور از جانب سفارت پاکستان به صورت یک عنعنه با شرکت فعال استادان دیپارتمنت دری پوهنحی ادبیات و علوم بشری پوهنتون کابل دایر میگردید و خبر آن بامتن خطابه های مهم در مجلهء ادب انتشار مییافت وبه این طریق تجدید احترام به مقام علمی این دوست مردم و دولت افغانستان میگردید .
منابع و مآخذ
1. سید غلام رضا سعیدی . «زنده گی و فلسفه ونظریات سیاسی اقبال» ،یادنامهء اقبال
به کوشش بهاءالدین اورنگ ، لاهور: خانهء فرهنگ ایران ، 1357 ص 21.
2.غلام حسن مجددی . «فلسفهء اقبال » ادب، ش1_2 سال پانزدهم (1346) ص3.
3. کتاب معروف احیای فکر دینی اقبال لاهوری با کتاب احیای علوم دین امام محمد غزالی از نظر اهداف نویسنده گی کاملا مشابه است که میتوان گفت در احیای فکر دینی تاثیر امام غزالی بسیار زیاد به مشاهده میرسدهمچنان مولانا جلال الدین محمد بلخی و سید جمال الدین افغان از نظر روحی بر اقبال مسلط است چنانکه این موضوع در جاوید نامه کاملا درمورد مولانا مشهود است ودر بخش فلک عطارد در مورد سید جمال الدین افغان به صورت واضح تذکر رفته است (اقبال .جاوید نامه ،لاهور :شیخ غلام علی ایند سنز ناشران کتب ،چاپ پنجم 1964.)
4. درین بخش رجوع شود به ( اقبال :«نقش فرنگ » ،پیام مشرق ، لاهور :شیخ علی ایندسنز ، ناشران کتب ،چاپ دهم1963،ص223.)
5.سید غلام رضا سعیدی ، همان اثر ،ص22.
6.درمورد میتود انفسی در اسرار و رموز در بحث اسرار خودی و در مورد روش آفاقی در پیام مشرق و در مورد روش مختلط به مثنوی پس کرد ؟ مراجعه شود.
7. محمد اقبال لاهوری .مثنوی پس چه باید کرد؟ مع مسافر،لاهور : شیخ غلام علی ایندسنز ناشران کتب ،چاپ پنجم1964 ،ص 24.
8.میرغلام محمد غبار.« تاریخ افانستان بعد از اسلام الی زمان حاضر» افغانستان، انجمن آریانا دایره المعارف، 1334 ،ص 57. 9. محمد اقبال .جاوید نامه،ص63.
10.صلاح الدین سلجوقی .تقویم انسان، کابل : ناشر حمیرا ملکیار سلجوقی، 1352،ص313.
11. سید غلام رضا سعیدی . همان اثر ، ص22.
RAHA/23/March/2006
سلام دوست عزیز
پیشاپیش عیدتون مبارک
من تابه حال با121سایت ووبلاگ تبادل لینک کردم
ومی خوام اگه افتخاربدین صدوبیست ودومین وبلاگی که دروبلاگم ثبت میکنم وبلاگ شماباشه
پس لطفا اگه موافقین وبلاگ من راباعنوان::
"1500مقاله وتحقیق رایگان"
وبه آدرس:
http://www.beheshtnet.blogfa.com
لینک نماییدوسپس اطلاع دهیدتادرهمان ساعت شمارالینک کنم
ممنون
یاعلی